- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
شروع ماه محرم و مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
فـریادِ« یا بُـنَیَ» ز عـرشِ خـدا رسید «نوحو علی الحسین» که ماهِ عزا رسید جـمـع مدافـعـان حـرم یـادشـان بـخـیر مـاهِ عـزایِ تـشـنـه لـبِ کـربـلا رسـیـد گـفـتـیـم یا حـسـیـن درِ تـوبـه بـاز شـد اسـبـابِ اسـتـجـاب، بـرایِ دعـا رسـید با این همه گـنـاه مرا میخـری حـسین اینگـونه لـطـفِ شـاه به دادِ گـدا رسـید بنیانگذارِ روضۀ تو شخصِ فاطمهاست سینه به سینه آمد و خیرش به ما رسید گریه برایِ غربت تو فیض اعظم است بر نسل ما به لطفِ شما این عطا رسید مادر به گریه بر تو مرا شیر داده است این فیض عشق بازیِ ما از کجا رسید کــامِ مــرا بـه تـربـتت بــاز کــردهانـد از خاکِ زیرِ پـایِ تو طعـم شـفا رسید زهـرا به نـام یک یک ما را صدا زده بر گـوشِ دل ز کرببلا این صدا رسید بـیاخـتـیـار یـادِ تنت گـریـه میکـنـیـم عـطـرِ لـباسِ کهـنـهای از نیـنـوا رسید پیراهنی که خونی و پیچیده درهم است در طاق عرش بیـرق ماه محـرم است
: امتیاز
|
شروع ماه محرم و مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
دوباره سینهها ناخواسته دریایی از غم شد ألا یا اهل عالم! فصل ماتم شد محرم شد زمین نوحوا علیالعطشان، زمان حیّ علی الروضه لباس خونی ارباب روی عرش پرچم شد دوباره روی دامان پیمبر فاطمه غش کرد نوای “وا حسینا”یش نوای کل عـالم شد خـدا و انـبـیـا و اولـیا دارند میگـریـنـد چه آشوبی میان خلق از این داغ معظّم شد حلالش باد شیر مادرش هر کس در این شبها بساط روضه بر اهل و عیال او مقدّم شد برایش خرج کردیم و به جایش صد برابر داد کسی که خرج هیأت کرد کِی از ثروتش کم شد؟ خدا را شکر اجازه داده تا گریهکنش باشیم خدا را شکر سود نوکری ما همین غم شد مرا هـیأت کـشانده مطـمئناً دوستم دارد مرامش این دهه بر هر گنهکاری مسلّم شد طبیب ما حسین است و برای دردهای ما همین با هم نشستنهای بین روضه مرهم شد همه ابن شـبیب روضۀ شـاه خـراسانـیم بساط گریه با سوز روایاتش فـراهم شد مرتب هِی صدا میکرد: زینب جان نیا برگرد سنان با نیزه کاری کرد صوتش نامنظم شد میان بوسه گاه مصطفی، سرباز ابن سعد همین که نیزه را خم کرد قدّ خواهرش خم شد
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( آغاز ماه مُحرّم )
شكـر خـدا سـیاهِ تو دارم به تن حـسین منّت خدای را كه فقط عشق من حسین از بس زدم به سینه شده سیـنهام كـبود دارم نشانِ عـشق تو را بر بدن حسین شد كربلا نصیب همه، غیرِ من، چرا؟ مُردم ازاین همه غم و درد و مِحَن حسین با خطِّ غم به روی دلم حق نوشته است جـانم فـدای غـربتت ای بیكفن حسین بـا یـادِ شـدّتِ عـطـشـت آب میخـورم از خـاكِ كـربـلا زدهام بر دهـن حسین ای مقتدای روضه و ای صاحبِ عـزا عَجَّل علی ظُهُورِكَ یابن الحسن، حسین
: امتیاز
|
شروع ماه محرم و مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
شکـر خـدا دیـدم دوبـاره پرچمت را شکـر خـدا دیـدم سـیـاهی غـمـت را دیدم دوبـاره روضههای مـاتـمت را دیدم دوباره نوحه و شور و دمت را بـاور نـمـیکـردم مـحـرم را بـبـیـنـم ما را همین شور عزایت زنده کرده مـا را نـوای نـیـنـوایـت زنـده کـرده ما در میان روضـۀ تو قـد کـشـیدیـم امسال اگر که باز هم این روضه بر پاست ما که یقین داریم از الطاف زهراست دست شکـسـته اسم ما را هم نوشـته یادم نخـواهد رفت لطف مـادرت را او لـطـف کرده راه داده نوکـرت را از سوزِ آهـش قـلب این عـالم گرفته هـم مـاهی دریـا بـرایت گـریه کرده هم مادرت زهـرا برایت گریه کرده جان عزیزت اشک را از ما نگیری اسـمـت دلـیـل گـریـههـای بـیامـانـم ای که مرا خـواندی بده راهی نشانم با روضهات آرام میگـیـرم هـمیـشه من آمـدم امـشب بـسـوزم پا به پایت تا چند خـطی روضه بنْـویسم برایت خورشید بودی بر نوک نیها نشستی
: امتیاز
|
مصائب آغاز ماه محرم حسینی و استقبال از آن
کم کَمک خود را برای ماهِ غم آماده کن یاحسین برگـو دم و هم بازدم آماده کن میرسد بـوی محّـرم از میانِ کـوچهها با ادب برخـیز از جـا و عـلم آماده کن حضرت زهرا میآید مجلسِ روضه بیا مثلِ فـرشی چشم در زیرِ قدم آماده کن کربلا حالا که روزیات نشد ای گریهکن قـلب را بهـرِ پـریـدن تا حـرم آماده کن روضهها سرشار از الطافِ خاصِ داورند خویش را بر استفـاده از نعـم آماده کن مجلسِ ارباب کارش بیگمان روشنگری ست سیـنـهات را بهـرِ رزمِ با ستم آماده کن هرچه میآید ز دستت کار کن در محفلش دل بـرای پـایـگـاهی مـحـترم آماده کن
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( آغاز ماه مُحرّم )
غم تو آبروی ماست این غم را مگیر از ما دلیل پلکهای زخم! مرهم را مگیر از ما نگاه خـیـس ما ارثـیۀ آبا و اجـدادیست بیا لطفی کن این حق مسلّم را مگیر از ما برای ما که از غوغای این عالم گریزانیم همین یک دلخوشی ماندهست آن را هم مگیر از ما به غیر از خیمۀ تو هرکجا آلودۀ فتنهست نشستن در پناه سرخ پرچم را مگیر از ما رضا فرمود فَابکِ لِلحسین اِن کُنتَ باکِیّا عمل کردن به این فتوای محکم را مگیر از ما دم نوحه برای سینهزن حکم نفـس دارد بدون روضه میمیریم این دم را مگیر از ما تمام سال با شوق همین یک ماه سر کردیم تمام سال را باشد؛ محرّم را مگیر از ما
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( آغاز ماه مُحرّم )
شکـر خـدا که زنـده هـستم این محرم باز آمـدم زیـر لـوای اشک و پـرچـم آقــا بـرای مـاهــتـان دلـتـنــگ بــودم دلتنگ رخت و شال مشکی رنگ بودم بـاز آمـدم تـا یـار سـیـنـهچـاک بـاشـم در روضههـایت زائـر افـلاک بـاشـم ای کاش با عـشـق شما زیـبـا بـمـیرم در کـربـلا در روز عـاشـورا بـمـیرم از کودکی با عشـقـتان من قـد کـشیدم بد دیدی از من از تو جز خوبی ندیدم من را جدا از خود مکن تا زنده هستم تو پـرچـمت باشد سـیه من رو سیاهم تو عـصمت مطلق ولی من در گناهم عُـمری بود با داغـتـان بـد حـالـم آقـا تو بـودی و در امـتـحـان حق قـبـولی تـو بـودی و مـظـلـومـی آل رسـولـی یکدفعه با پا پیکر تو زیر و رو شد مکشوف میگویم که در مقتل چها شد پـاهای زهـرا تا که در گـودال وا شد سرها به نی شد تا به کوفه ریسه بردند
: امتیاز
|
مصائب آغاز ماه محرم حسینی
آنانکـه روح را به تن مـرده میدمـند اشرف ز خـلق و ما خـلق الله عـالمند اضلاع یک مـثـلث قـائـم به خـالـقـنـد گاهی حسین، گاه حـسن، گاه خـاتـمند شاه و گـدا ز دیـدۀ آنـهـا بـرابـر است آنان جـدا نـکـرده خـریـدار درهـمـنـد با روضههای کـربـبـلا لطمه میزنند گـریـه کـنان هـر شب مـاه مـحـرمـنـد مـاه مـحـرم اسـت بـبـاریـد مـثـل ابـر آنها که عـاشـقـند همه غـرق شـبـنـمند حتی درخت کوچه به تعظیم رفته است حتی منـارههـای مساجد ز غـم خـمـند اینجا حسـیـنیه است محل بکاء عرش در تـکـیۀ حـسـین هـمه مست ماتـمـند حی علی العزا که محرم رسیده است فصل عزای آن شه اعظم رسیده است
: امتیاز
|
مناجات با حضرت زهرا سلام الله علیها در آغاز ماه محرم
آهـی به وسـعـتِ هـمـۀ سـیـنـههـا بـده امـسال شالِ مشـکـیِ من را شـمـا بده مادر اگرچه این پـسرت ناخَـلـف شده با دستِ خود تو لقمۀ هر روزه را بده یک لقمه نان و روضه برایِ گدا بس است این اربـعـیـن غـذایِ مـرا کـربـلا بـده ای روضهخوانِ گوشۀ گودالِ پر صدا روزیِ گـریـههـایِ مـرا بـیصـدا بـده آمـاده نـه… ولـی به حـسـیـنـیّـه آمـدم بـد آمـدم تـو اَحـسـنُ الاحــوال را بـده پیراهنِ عـزایِ حـسـیـنت کجا و من؟! جرأت برایِ تـوبـه به این بـینـوا بده او دست و پا زده که نجاتم دهد قـبول در خدمتِ به شاه به من دست و پا بده مـاهِ مـحــرّم آمـد و مـاهَـت نــیــامــده نـدبـه بخـوان نـشـانـهای از آشـنـا بـده
: امتیاز
|
مصائب آغاز ماه محرم حسینی
شـکـر خدا که مـاه مـحـرم شروع شد بغضم شکست و لطف تو نمنم شروع شد مـا را قـلـیـل اشـک مـقـام خـلـیـل داد کمکم چکید و جوشش زمزم شروع شد آورده بـا تـولـد خـود رســم دیـگــری از آن زمان که گریۀ خاتم شروع شد شد شرحه شرحه سیـنۀ پیـغـمـبر خـدا تـا آیـه آیـه سـورۀ مـریـم شـروع شـد “باز این چه شورش است” بخوان نوحهخوان که باز مـاه عـزا و نوحه و مـاتـم شـروع شد رنگی ورای سرخی خون حسین نیست مشکی به تن کنید؛ محرم شروع شد! میخـواسـتـم برای سـرودن بـهـانهای تا ذکر « یا رقیه» گرفتم… شروع شد
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( آغاز ماه مُحرّم )
گرچه ما بد کردهایم از ما محرم را مگیر پیـرهن های سـیاه و شال ماتـم را مگـیر چشم ما نذر عزای شاه بیسر بوده است قطره قطره اشک جاری همچو زمزم را مگیر با غمش عمریست مأنوسیم زهرا شاهد است جان زهرا این غم و این آه و ماتم را مگیر روضهاش دار الشفای دردهای شیعه است پس طبیبانه ز ما دارو و مرهم را مگیر ما ز طفـلی سینه زن های حسینی بودهایم یا رب از سینه زنان این نوحه و دم را مگیر دم گرفته مادری ریز سرشک از هر دوعین کشته شد با کام عطشان میوه قلبم حسین
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( آغاز ماه مُحرّم )
السلام ای روضهات آغاز ماتم یا حسین در دلم از روضهات شور مُحرّم یا حسین خـونبهای خـون تو گردیده خـون کـبریا ای سراپای وجـودت نـور خاتم یا حسین مطمئناً از دعـای خیر زهـرا و علیست در سپاهت میشود آنکس که مَحرَم یا حسین تو عـزیز عـالـم و نـعـم الامـیـر عـالـمی من گـدایم من گـدایم من گـدایم یا حـسـین عاقبت دست اجل من را به خاکم میبرد کن گذر ای ماه در تاریک قبرم یا حسین در شب قبرم بیا و دست من را هم بگیر ای پـنـاه بیپـنـاهـان دو عـالـم یا حـسـین من بدون روضه میمـیرم نمیمانم دمی زانکه مادر با غم تو داده شیرم یا حسین اذن میخواهم بگویم تا چه شد در کربلا از کدامین روضۀ تو من بخوانم یا حسین مینویسم روی دستت اصغر تو ذبح شد وای از حال رباب و این همه غم یا حسین مینویسم که علمدارت به خاک و خون نشست مینویسم که ز داغش شد قدت خم یا حسین مینویسم که تنت پامـال سمّ مرکب است روضه خوان روضههایت خواهر تو زینب است
: امتیاز
|
مصائب آغاز ماه محرم حسینی
فـهـمـیـدم از دور و بـرم، آمد محـرّم لـبـریـز شـد چـشـم تـرم، آمـد مـحـرّم در کـنج هـیئتها عـلَم را تکـیه دادند بـا إذن شـاه بــا کــرم، آمــد مــحــرّم مـثــلِ لـهــوف و مـقـتـل إبـن مـقــرّم سـر تـا به پـا شـعـلهورم، آمـد محـرّم کنج حسیـنـیه؛ حسن سینه زد و گفت دیـدی چه آمـد بر سـرم، آمـد مـحـرّم فـطرس خـبر آورده که امشب نوشته جـبـریل بـر بـال و پـرم...آمـد محرّم پیراهنم مشکی شده! چون همزمان با تـعـویضِ پـرچـم در حـرم آمد محـرّم میخواست از من دور باشد شرّ شیطان دلـواپـسـم شـد مــادرم، آمـد مــحــرّم جان میدهـم در آیههایِ سورۂ کهـف آتـش گـرفـتـه حـنجـرم، آمـد مـحـرّم! رخت عزا پوشید زینب! گفت با اشک خون گریه کن ای معجرم! آمد محرم!
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( آغاز ماه مُحرّم )
قـقـنوس غم صلا زده لبیک یا حسین عـشّـاق را صدا زده لـبیـک یاحسین نقـشی به هر کجا زده لبیک یا حسین بر پـرچـم عـزا زده لـبـیک یاحـسین آتـش به قـلـبها زده لـبیک یاحـسین بیرق به پا کنید که هنگـام ماتـم است دمّــامـه آوریـد کـه داغ دمـادم اسـت احوال آسمان و زمین جمله در هم است باز این چه شورش است که در خلق عالم است دنـیا تو را صدا زده لبیک یا حسین! ای روشن از تـجـلـی تو آسـمـان من سرشار از محبت و عشقت جهان من ای عـبـد خـانـوادگیت خـانـمـان من خورده است مُهر مِهر تو بر قلب و جان من این مُهـر را خـدا زده لبیک یا حسین مـعــراج آیـتـی ز مـقـام و جـلال تـو قوسین شرح ابروی همچون هلال تو دیگـر نیـامـده است و نیـاید مـثال تو فـرمـود مـصطـفی به بیان کـمـال تو بر عـرش کـبـریا زده لبیک یا حسین ما کـیـستـیم تا که فـدای سـرت شویم یا جان نثار و سینه زنِ اصغرت شویم خواهیم اگر که خاک ره خواهرت شویم بـایـد مـدافـع حــرم دخـتــرت شـویـم بر دهر پشت پا زده، لـبیک یا حسین حـجـت تـمام شد حـجـجـی دادهایم ما تا آخـرین نـفـس هـمـه اسـتـادهایـم ما فـرمـان به گـوش رهـبـر آزادهایـم ما هـمـچـون مـدافـع حـرم آمـادهایـم مـا از خون به سر حنا زده لبیک یا حسین شکر خدا که داغ تو بر جان خریدهایم گـشتیم در جهان و تو را برگزیدهایم عشقت چه کرده با دلِ ما و چه دیدهایم در شاهـراه کوی شـهـادت شـنـیدهایم آغـاز و انتـهـا زده لـبـیـک یاحـسـین فـطـرس گـواه میدهـد آقـایـی تـو را حُر دیـده است حسن پـذیـرایی تو را تـاریخ شـاهـد است شـکـیـبایی تو را زینب لـوای غـربت و تنـهـایی تو را در دشت کـربـلا زده لـبیک یا حسین داغی که آب خواستنت بیجواب ماند داغـی که پیـکـرت وسط آفتاب مـاند آن داغ حسرتی که به قلب رباب ماند آن صحنهای که از تو و بزم شراب ماند آتش به قـلـبها زده لـبـیک یا حـسین
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( آغاز ماه مُحرّم )
آمد دوبـاره مـوسِـمِ مـاهِ عـزایـتـان سـر دادهایم نـالـه و مـاتـم برایـتـان از کودکی به لطف خدا قسمتم شده با افـتخـار، خادمیِ روضههـایـتان خاکِ قـدومتان به طلا هم نمیدهـم اربابِ من، چَشمِ من و خاکِ پایتان ای کـاش من فـدایی راه شـما شـوم این جـانِ بیارزشِ نوکـر فـدایـتان در بین شورِ سینهزنیها و گریهها بدجـور میکـند دل تنگـم هـوایـتان آقـا بـیـا و بـا کَـرمـت روزیـم نـمـا تـوفـیـقِ دیــدنِ حـرمِ کــربـلایـتـان
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( آغاز ماه مُحرّم )
ماه مـحـرم است و دلـم بـاغ پرپر است در چشم من، دوباره غمی سایهگستر است در قلب من، قـیامتی از کـربلای توست در چشم من، قیامتی از تیغ و خنجر است تو زنـدهای، حـقـیـقـت مـظـلـوم تـا ابـد! این مرگ سرخ، زندگی سبز دیگر است جانها فـدای نهضت سـرخ تو یا حسین! »هیهات منا الذله» تو را حرف آخر است این قصه نیست، معجزۀ سرخ عاشقیست »کز هر زبان که میشنوم نامکرر است«
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام ( آغاز ماه مُحرّم )
اسیر هجرت نورم که ذرّه همدم اوست گل غریب نوازم که گریه شبـنم اوست مـگـو چـقــدر زیـادنـد ســائـلان حــرم که هر چقـدر بـیایـند باز هـم کـم اوست هـوای انـس عـزیزی به سیـنه دارم که ثـواب ما کـرم او، گـنـاه مـا غـم اوست همیـشه سیـنـهزن کـشـتـۀ عـطـشـنـاکـم سیاهپوش شهیدی که گریه مرهم اوست هر آن چه بود گذشت از فضیلت شب قدر نـگـاه مـا بـه شـب اوّل مــحـرّم اوسـت
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( آغاز ماه مُحرّم )
روشن آن چشم که در سوگ تو پُر نم باشد دلربا، نرگـس این بـاغ به شـبـنم باشد تا بدانند کـجـا بـزم عـزای تو به پاست دودِ آهِ دلِ عـشّــاقِ تـو پــرچــم بــاشـد دل حسینیه؛ نَفَس نوحه؛ تپش سینهزنیست دم بگـیـریم که عـمر هـمه این دم باشد به خدای حرم و کعبه قسم، ای حُجّاج! هر که مُحرِم به مُحَرّم شده، مَحرَم باشد آن که دارد غم عشق تو ندارد غمِ هیچ که نشاط دل عـالم، همه زین غـم باشد خانۀ تـنگِ دلـم نـیست شـبی بیمهـمان لحظهای نیست که دل بی غم و ماتم باشد مطـلـع « صائب تبـریـز» به یـادم آمـد آن که در شـیـوهاش اسـتاد مسـلَّم باشد: »گر صفای حرم کعـبه به زمزم باشد زمـزم اهل صـفـا دیـدۀ پُـر نـم بـاشـد»
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیه السلام ( آغاز ماه محرم )
نیت اگـر سـوختن به پای حـسین است طالب این اشـكها خُـدای حـسین است طبق روایت حُـسین كُـشـتۀ اشك است اشكی اگـر ریخـتم بـرای حـسین است در همه جا گـفـتگـوست از حـسنـاتـش در همه جا صحبت از وفای حسین است یك سر و گردن سر است از همه در حشر هركه سرش خاك زیرِ پای حسین است سر به هوا كِی شود از عشق مَجازی؟ آن كه سرش گرم در هوای حسین است چون حرمش عرش و روضهاش حرم اوست عـرش خدا خـیمۀ عـزای حـسین است جــامــۀ اِحـــرام حــاجــیــان مُــحــرّم پیـرُهـن مـشـكی عـزای حـسـین اسـت خـوب نـظر كـن به چار گـوشـۀ عـالـم هركه غریب است آشنای حـسین است خـرج عــزای حـسـیـن كن نَـفَـسـت را ای كه دَمِ گرمت از عطای حسین است نــیـــســتــم انـــدازۀ گــدایــی كــویـش گر كه به او وصلم از دعای حسین است مـنّـتی از پـرچـم كسی به سرم نـیست روی سـرم سـایـۀ لـوای حـسـین است آخرِ سر بـازگشت من به سوی اوست چون گِلم از خاك كربلای حسین است
: امتیاز
|
شروع ماه محرم و مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
هـلا که مـاه محـرم بـهـار بـیداریست چقدر کـودک مظـلـوم تشنـۀ یاریست بعـیـد نیـست اگـر منـع آب هم بـشویـم چرا که راه سعادت مسیر دشواریست شبـیـه این هـمه ابـر بـهـار این شبهـا به ذره گـر نـظری پور بـوتراب کـنـد بـه آسـمـان رود و کـار آفــتــاب کـنـد بـیـا بـه زمـزمـۀ آب آب گـریـه کـنـیـم
: امتیاز
|
شروع ماه محرم و شرح ویزگی های مجلس عزاداری سیدالشهدا
قـرار بـود بـه پـروانـهها امـان بـدهـید برای سوختن امشب کمی زمان بدهید به روی بـام حـسـینـیه یا کـنـار حـیاط به این کـبـوتر پـر خـسته آشیان بـدهید قـسـم به چـادر خـاکـی مـادرش زهـرا مـحـرم آمـده، لـطـفاً پـنـاهـمـان بـدهید بگـو به صاحب ِخانه نیاز نیست، بگو که جای خوب و مساعد به میهمان بدهید نـیـاز نـیست، بـه وللهِ راضـیام دم در به من میان همین کفش ها، مکان بدهید هـنـوز مـیـوۀ چـشـمـان مـن نـیـفـتــاده درخت عـاطفهام را کـمی تکـان بدهید تنـور «اشک محـرم» دوبـاره داغ شده به این گرسنۀ گریه، دو تکّه نان بدهید خـدا نـیـاورد آن روز را که لال شـوم برای بـردن نـامش به من زبـان بدهید چِـقَدر گـفـتن نـام حـسین شـیرین است حـلاوت عسلش را به هر دهـان بدهید “بلنـد مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد” بـلـنـد مـرتـبـه شـاهِ مـرا امـان بـدهـیـد چه خوب میشد اگر قبل عصر روز دهم نـگـین خـاتـم خود را به دشمنان بدهید
: امتیاز
|